جدول جو
جدول جو

معنی لسان الکلب - جستجوی لغت در جدول جو

لسان الکلب
(لِ نُلْ کَ)
حماض. نباتی است دوائی. و حماض را بدین اسم باز خوانند. (اختیارات بدیعی). از گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ و از تیره گاوزبانیان است، خشونت برگهای باریک آن بسیار و بواسطۀ سمیت کمتر مورد استعمال دارد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 242). نزد بعضی لسان الحمل و نزد جمعی حماض صغیر است و مذکور شد و نزد بعضی نباتی است برگش شبیه به برگ بارتنگ و درازتر و باتقعیر و بسیار نرم و اطرافش تند و ساقش زیاده بر دو ذرع و شعبه او بسیار و گره دار و باریک و گلش بنفش و تخمش باریک و اول تابستان میروید و منبتش حوالی آبهاست و بیخش سفید و پرشعبه و شعبها مثل ریسمان باریک و مشبک. در اول گرم و در دوم خشک و طبیخ او بقدر یک رطل رافع (؟) سپرز و ضمادش جهت التیام زخمهای تازه و گوشت آوردن زخمهای کهنه مؤثر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
لسان الکلب
(لِ نُلْ کَ)
نام شمشیر تبع، نام چند تیغ دیگر. (منتهی الارب). اسم سیوف. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
لسان الکلب
سگ زبان
تصویری از لسان الکلب
تصویر لسان الکلب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لسان الغیب
تصویر لسان الغیب
آنکه اسرار نهانی گوید. لقب خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
فرهنگ فارسی عمید
(لِ نُذْ ذِءْبْ)
از تیره گاوزبانیان مانند لسان الکلب و دارای همان خواص است. (گیاه شناسی گل گلاب ص 243)
لغت نامه دهخدا
(لِ نُلْ اِ بِ)
حکیم مؤمن گوید: غیر رعی الابل است. نباتش مابین گیاه و درخت و پرشاخ و پراکنده و مربع و مایل بسفیدی و برگش شبیه به برگ به و از آن درازتر و عرضش کمتر و با زغب نرمی سفید و ثقیل الرائحه مایل بخوبی و ثمرش زرد مایل به پهنی و منبت او زمینهای درشت. در دوّم سرد و خشک و نزد بعضی گرم است مجفف قروح ظاهر و باطن است شرباًو ضماداً. و رافع سم شفنین بحری و طبیخ برگ و شاخ او مدر حیض و بول و مخرج جنین و رافع لکنت زبان و با حنا سیاه کننده موی و ذرور او جهت التیام جراحات و تنقیۀ خبیثۀ آن و استنجا به آب مطبوخ او مسکن حکۀ فرج و مقعد و ذکر و آب پختۀ او با عناب و مویز مفتح سدد و رافع التهاب و مضرّ گرده و مصلحش صمغ و قدر شربت از آب او دو وقیه و از جرم او تا سه درهم است و چون هفتاد مثقال او را با هفتاد رطل آب انگور شراب تربیب دهند جهت قرحۀ گرده و مثانه و نفث الدم و سرفه و سستی عضل و احتباس حیض نافع و قدر شربتش تا یک رطل است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به الالسفاقن شود
لغت نامه دهخدا
(لِ نُلْ لاه)
حجت و کلام خدای. یقال فلان ینطق بلسان اﷲ. (منتهی الارب). رجوع به لسان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فساء الکلب
تصویر فساء الکلب
سگباد از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان الغیب
تصویر لسان الغیب
آنکه اسرار نهانی گوید
فرهنگ لغت هوشیار
زبان گرگ گونه ای از گاو زبان یکی از گونه ها گاو زبان است که آن را حالوم وانخوسا نیز نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان الله
تصویر لسان الله
زبان خدا فرمان خدا زبان خدا، حجت و کلام خدای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان الغیب
تصویر لسان الغیب
((لِ نُ لْ غَ))
آن که اسرار نهانی و پنهان گوید، لقب خواجه شمس الدین محمد حافظ غزل سرای نامی ایران
فرهنگ فارسی معین